جنس فتنه بعدی چه خواهد بود؟
جنس فتنه بعدی چه خواهد بود؟
تردید و نفوذ در ساختار نظام؛
فتنه، اصطلاحی است که پس از حوادث سال ۸۸ و انتخابات ریاست جمهوری آن سال بسیار شنیده شد. فتنه گران کسانی بودند که با تشکیک در نتیجه انتخابات زمینه ساز شورش ها و هرج و مرج هایی شدند و خون بسیاری نیز به سبب آن بر روی زمین ریخته شد.
سال ۱۳۸۸، سال خوبی برای ایران نبود. ۸۵ درصد از واجدین شرایط رای دادن، در پای صندوق ها حاضر شدند و پتانسیل فوق العاده ای برای مشروعیت و مقبولیت نظام محسوب می شد ولی این پتانسیل به خاطر فتنه، در جهت معکوس آزاد شد. از آن دوران ۶ سال می گذرد و خاطرات تلخ آن همچنان باقی مانده است ولی مسببان اصلی فتنه انگیزی بر مدار ناسازگاری و تحجر فکری خود همچنان قرار دارند و عبرتی نگرفته اند.
سالی که هزینه های بسیاری بر منافع ملی و امنیت کشور تحمیل کرد و در صورتیکه مهار نمی شد، بدون تعارف ایران دیگر جزیره امن در خاورمیانه آشوب زده نبود. شاید این سخن برای کسانی که کماکان به توجیه اقدامات فتنه گران در آن سال می پردازند، قابل قبول نباشد ولی غیر این است که ادامه ناامنی ها در خیابان ها و شهرهای ایران برای کشورهایی چون عربستان، اسرائیل و آمریکا، بهترین فرصت برای شروع جنگ داخلی در ایران بود. با قاطعیت می توان گفت، در صورتیکه شرایط مهیا بود، عربستان سعودی، میلیاردها دلار برای نابودی ایران، هزینه می کرد تا کشور برای سال های طولانی نتواند به راحتی کمر راست کند! رصد تحولات در برخی از کشورهای منطقه تصدیق کننده این ادعاست.
با تمامی هزینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، جمهوری اسلامی توانست از آزمون سال ۸۸ به سلامتی عبور کند و امنیت کشور به عنوان رکن اصلی هر گونه تحول و پیشرفتی حفظ شود. ولی تاریخ حدود ۴۰ ساله نظام جمهوری اسلامی نشان داده که همواره خطر فتنه در قالب های مختلف آن را تهدید می کند. کودتا، جنگ، تحریم و برهم زدن نظم داخلی و ایجاد جنگ داخلی، خطراتی بودند که ایران در این چنددهه با آن روبه رو بوده و هریک از آنها نیز موانعی را بر سر راه ایجاد کرده و برای مدت زمانی سرعت پیشرفت ایران را کند کردند.
در عین حال، با پشت سر گذاشتن فتنه های در گذشته، نوع جدید آن با روش ها و راهکارهای نو، پا به عرصه می گذارند. نوع جدید فتنه را می توان " تحلیل نظام از درون"، ارزیابی کرد. یک سیستم قوی زمانی آسیب پذیر می شود که از درون و به کمک اجزایش آن را از هم پاشاند. اجزایی که وظیفه دارند هماهنگ با هم کار کنند و خروجی مشخصی بیرون دهند، در صورت عدم هماهنگی، سیستم را دچار اختلال و ناکارآمد می کنند. یک نظام سیاسی نیز از اجزاء گوناگونی ایجاد شده و نظامی می تواند بهترین بهره وری و خروجی را داشته باشد که اجزاء در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند. هرچند نظریه ارگانیک نظام های سیاسی، تا حدودی منسوخ شده ولی می توان آن را برای توضیح برخی از پدیده های سیاسی به کار برد.
جمهوری اسلامی ایران به دلیل خصلت مردم سالارانه خود و انتخابات گوناگون ورودی ها و خروجی های بسیاری دارد. ورودی هایی که با انتخابات مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، شوراهای شهر و خبرگان رهبری، به عرصه قدرت سیاسی وارد می شوند و اعمال و رفتارهای آنها بر بخش های دیگر نظام سیاسی تاثیرگذار است. پس از چند سال خدمت و انجام وظیفه نیز، با انتخابات جدید، نیروهای تازه نفس تر با برنامه های جدیدتر جایگزین می شوند و تعدادی از دوره های گذشته نیز همچنان بر سر پست باقی می مانند. اخلال در این فرآیند، نظام و سیستم را با ناکارآمدی روبه رو می کند. در انتخابات ۸۸، تشکیک در نتیجه و برهم زدن روند طبیعی موجود باعث شد تا نظام برای هماهنگ سازی اجزاء و رفع اختلال، هزینه های بپردازد و روند حرکتی کند شود.
عبور از مرحله سخت سال ۸۸ و خود درمانی نظام چند سال طول کشید ولی برای ایجاد اخلال های جدید در سیستم، برنامه های دیگر نیز در دست اقدام توسط دشمن ( مجموعه ای از عواملی که جمهوری اسلامی را برهم زننده نظم نظام جهانی قدرت می دانند) بود و هست. برنامه ها و اقدامات دشمن مانند تحریم، جنگ و ایجاد هرج و مرج داخلی، هر چند در برهه ای شکست خورده ولی همواره در راستای یکدیگر در حال حرکتند. این بدان معناست هرچند ممکن است برنامه برای اخلال، تغییر کرده باشد اما برنامه های گذشته نیز با قدرت و ضعف ادامه پیدا می کنند تا با هم افزایی، بیشترین تاثیرات را داشته باشند.
یکی از موثرترین فروپاشاندن یک نظام کارآمد، ناکارآمد کردن اجزاء اصلی آن است. برای اینکه اجزاء یک نظام خود عامل اصلی فروپاشی شوند، باید با نفوذ میان اجزاء، روند اخلال و برهم زدن نظم نظام، به خود اجزاء سپرده شود. بر این اساس، اجزاء قادر خواهند بود اقداماتی انجام دهند که چنین اقداماتی با جنگ و تحریم نیز حاصل نمی شدند. نفوذ در میان ارکان نظام جمهوری اسلامی، از سال های ابتدای انقلاب اسلامی شروع شد و افرادی نیز توانستند خود را به بالاترین درجات نیز برسانند. بنی صدر یکی از کسانی بود که توانست به پست ریاست جمهوری دست پیدا کند اما در ادامه به یکی از اصلی ترین دشمنان انقلاب تبدیل شد و بانی بسیاری از خسارت ها به منافع ملی و امنیت کشور شد. در صورتیکه فعالیت وی ادامه پیدا می کرد، احتمال فروپاشی نظام بسیار بالا بود. با گذشت زمان و افزایش قدرت و اقتدار نهادهای نظارتی در نظام، ورود برخی از افراد به عرصه قدرت سیاسی سخت تر شد. شورای نگهبان که امروزه از سوی اصلاح طلبان مورد نقد قرار گرفته، یکی از نهادهای نظارتی تاثیرگذار در واکسینه کردن نظام در مقابل نفوذ است.
می توان گفت از دلایل اصلی هجمه به شورای نگهبان این است که یک مانع محکم در مقابل نفوذ افراد غیرصلاحیت دار به عرصه قدرت است. ولی کارویژه اصلی نفوذ که از آن به عنوان پروژه نفوذ یاد می شود، تاثیرگذاری ابتدا در افکار عمومی و سپس در اذهان مسئولان و مقامات ارشد نظام است. تردید در اینکه نظام سیاسی کنونی با مولفه ها و شاخص هایی که دارد دیگر جوابگو نیازهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیست و می بایست به دنبال راهکاری جهت تغییر آن بود. این تغییر با استحاله نظام، ارزش ها و آرمان های آن همراه خواهد بود.
با دقت در برخی از اظهارنظرها و تحلیل ها می توان به استحاله بردن ارزش ها و آرمان های انقلاب و نظام جمهوری اسلامی پی برد. صدور انقلاب، رژیم صهیونیستی، رابطه با کشورهای استکباری، کمک به مستضعفین ایران و جهان و موارد دیگر، از جمله آرمان هایی هستند که به چالش کشیده شده اند. اولویت ها و ارزش گذاری ها بر مقوله های دیگر، جایگزین، ارزش های اصلی می شوند و درنهایت امر استحاله صورت می گیرد. چه کسانی باید ارزش ها و آرمان ها حفظ کنند؟ کسانی که مسئولیت و در رده های مختلف نظام فعالیت دارند. این افراد با تردید در کارایی نظام موجود، اولویت های در دسترس خود را تغییر داده و به موضوعات دیگری می پردازند که حتی می تواند در مقابل منافع ملی نیز قرار گیرند.
بنابراین شاید برخی با بازی با کلمات قصد داشته باشند تا پروژه نفوذ را امری بی اهمیت یا ناشی از توهم توطئه جلوه دهند، اما واقعیت های موجود مبنی بر آن است که خط نفوذ از ابتدای شروع به فعالیت نظام فعال بود و در حال حاضر فعالیت های خود را با توجه به ثمر نشستن برخی از طرح ها، افزایش داده است. در بهترین مثال می توان، تردید در امر ولایت فقیه و رهبری فردی را به عنوان مهم ترین راهکار جهت فروپاشی نظام در نظر گرفت. دست گذاشتن بر مهم ترین و اصلی ترین رکن نظام و حساسیت زدایی درباره ویژگی ها و مولفه های آن، مسیر را برای انجام تغییرات بعدی مهیا می سازد. مشاهده می شود تردید درباره مقام، جایگاه و کارایی رهبری فردی و تبیین مکانیسم جایگزین آن در دوره های بعدی، بارها در یک سال اخیر تکرار شده و این موضوع دقیقا از سو کسانی عنوان می شود که جزء اجزاء نظام محسوب می شوند.