من غلطم ؛من غلطم ؛من غلط اندر غلطم
سوی عدو رسد چرا مسلک و آیین و خطم
هر دم از این زبان من حرف گزافه میرسد
در خم این خرابه ها موج خرافه میرسد
وقت شکست تیم خود رو به بهانه میزنم.
لحن برنده پیشه و دم ز فسانه میزنم
ساده دم از مذاکره بهر شکست خود کنم
صحبت حق به جهل خود صحبت پوچ و پُدکنم
نقد خود ار شنیده ام ؛ پشت یَدَم نشان دهم
گر که نه چاره شد سپس از دم خود فغان دهم
بهر کتابتم به صد حیلت و حقه رو کنم
تا که به آخرش شود؛ سرقت خفیه خو کنم
نقد پیمبرم عَلم ؛پرده چه ساده می درم.
گو که ز او علایم و گله به سایه می چرم
نقد به من مزن ولی نقد رسول خود گزین
احمد مصطفی شه و سرور انبیای دین
عالِمِ عالَمَم چنین؛ مهدی منجی ار رسد.
مجلس نقد،عَلَم که من ؛پرسش و پاسخم دهد
اوج تزلزلم که خود در پی باد مغربم.
هر سخنی کز او رسد،بی چک و چانه طالبم
جان به کری سپرده و سِرّ وطن به در دهم.
باخت خود به برد و هم نیک وطن به شر دهم
من غلطم؛من غلطم؛من غلط اندر غلطم.
بد که زخود نبینم و پاسخ هر کمم؛حطّم
گر چه که شیخ واقفم؛بر همه سرّاین جهان
شوخم و شنگ؛ اگر چه بد ؛تا بکنم به مردمان
نیست کسی مرا به بد؛خوانده و برحَقَش کنم.
با سخن گزنده ام؛پاره و هم شقش کنم
هرشِر و یاوه گفتم و کس نتوان که هُو زند.
دوست به سرزند ولی پا به زمین عدو زند
سر ز چه دردت آورم؛عصمت من که واقفی
من که برون ز هر بَدم؛دانه به دانه کاشفی
سر به خیال خوش زمین نِه که چو من رسیده ام
گفته ی ابن حارث این وقت گران گزیده ام
وقت و امان فزون دهد؛ایزد و تا ز رو روم
سنگـ خدا رسد و یا ؛توبه به گفتگو روم
تا دو سه روز اگر رود؛نقد خدا بیان کنم
یا که به رای محکمه؛حکم خدا روان کنم
تا که نفس بَرَد زمن ذات مقدس این زمان
دین به خرافه مینهم ؛مفتی اعظمم گمان
عنوان متن
ای آخوند بیسواد و احقر
این چیست که گفته ای چو نشتر
خواهی که کنی نقد پیامبر
او ستوده ی خدای اکبر
اوعلت خلقت است احمر
ازهرچه خطاست اوست اطهر
گندیده تن عقائدت را
باتوبه ی خویش کن معطر
به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، سید حسن خمینی به دلیل نسبتی که با امام خمینی(ره)، بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی دارد، مورد احترام عام و خاص است و این ویژگی بر کسی پوشیده نیست. نام و اعتبار خمینی نه تنها در ایران بلکه در جهان شناخته شده است و ایرانیان آن را جزیی از غرور ملی خود می دانند.
حق و حقوق مردم از منظر قرآن و روایات
رسول گرامى اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
براستى براى هر مسلمانى برعهده برادر مسلمانش شش حق وجود دارد:
1- هنگام ملاقات بر او سلام کند،2- هنگام بیمارى به عیادتش برود،3- زمانى که عطسه کرد او را با عبارت یرحمک الله دعا کند 4- و زمانى که مرد او را تشییع جنازه نماید،5 - هنگامى که او را دعوت نموده دعوتش را اجابت نماید و 6- آنچه براى خود دوست مىدارد براى او هم بپسندد و آنچه براى خود نمىپسندد براى او هم ناخوش بدارد.
هنگامى که سخن از حق و حقوق افراد نسبت به یکدیگر به میان مىآید معمولا در ذهن افراد حق و تکلیف فرزندان نسبت به پدر و مادر، حقوق والدین نسبت به فرزندان، زن و شوهر نسبت به یکدیگر، همسایه ها نسبت به یکدیگر، حقوقی که معلم بر شاگردان و بالعکس دارد و مواردى از این نمونه متبادر مىگردد
لیکن حق و حقوقى که افراد
نسبت به یکدیگر دارند از هر قشر و طیف و دستهاى، از هر جنس و صنف و طایفه ای دامنهاى
بس وسیع دارد و در حقیقت وسعتی به اندازه جامعه اسلامى پیدا مىکند البته این امکان
وجود ندارد که یک مسلمان نسبت به همه مسلمانان دیگر تمام این حقوق را مراعات کند اما
در قرآن و احادیث مکررا توصیه شده است که هر فرد مسلمانى باید آمادگى اداى این حقوق
را داشته باشد و آنچه که برعهده او گذاشته شده نسبت به دیگر مسلمانان بجا آورد و فکر
نکند که وظیفه او منحصرا محدود به فرزند، والدین و همسایه مىشود.
به عبارت دیگر همین که فردى مسلمان شد با اتکاء به همین خصیصه مسلمانى یک سری حقوق و وظایف بر او مترتب می گردد که باید در ایفاى آن تلاش نماید.
بطور مثال هر کس فریاد مظلومى را بشنود که کمک مىخواهد
و او را کمک نکند مسلمان نیست.
مسعود حسینى کارشناس حقوقى در این باره مىگوید: اگر حقوق افراد در جامعه پایمال شود و هر کس خودسرانه و بدون رعایت اصول قانونى در حیطه کارى دیگرى وارد شود امنیت و ثبات جامعه و نیزآزادى و حرمت افراد از بین رفته و به تدریج هرج ومرج و تباهى و استبداد و خودکامگى حاکم می گردد و جامعه به انحطاط کشانده مىشود.
وی اضافه مىکند اگر هر کس به سهم خودش حقوق دیگران را در همه زمینهها اعم از سیاسى، قضایى، اجتماعى و اقتصادى رعایت کند و متقابلا صیانت و رعایت حقوق خود را از جامعه مطالبه نماید در آن جامعه هیچگاه چیزى به نام تضییع حقوق نخواهیم داشت و محدوده حقوق فردى و اجتماعی افراد کاملا مشخص و شناخته شده خواهد بود.
این کارشناس مىگوید: خداوند با آنکه خود خالق و مالک هستى است و همه جا حاضر و ناظر بر اعمال بندگان خویش است با این حال به بندگان خویش اختیار و آزادى داده است و آنها را در حیطه کارى خودشان آزاد گذاشته است و حتى خودش در اعمال و افعال اختیارى آنان وارد نمىشود و دخالت نمىکند از این رو جاى دارد مردم نیز در حیطه کارى خداوند وارد نشوند و حق الهى را محترم شمارند و حرمتش را نگاه دارند همچنین شایسته است که مردم با رعایت آزادى و اختیار خودشان در امور دیگران دخالت نکنند و حقوق یکدیگر را رعایت نمایند چرا که رعایت این حقوق از اختصاصات جامعه مدنى نبوى است.
وى تصریح مىکند: فرآیند رشد و هدایت در یک جامعه الهی با رعایت اصل آزادى و حفظ حقوق متقابل تحقق مىیابد نه با زور و سلطه و از این جاست که وظیفه خطیر مسئولین نظام اسلامى مشخص مىشود که باید آنچنان به عدالت و انصاف رفتار نمایند که ضمن راهنمایى و هدایت مردم موجبات رعایت حقوق آنان را به گونهاى فراهم سازند که حتى به اندازه ذره ناچیزى حقوق آنان تضییع نگردد.
حق الناس وظیفه بزرگی بر گردن مردم و مسئولین
«حق الناس» یکى از عالىترین مفاهیم حقوقى در اسلام است. عباسعلى کامرانیان پژوهشگر مسائل دینى در این باره معتقد است که رعایت حقوق مردم یا به عبارت دیگر «حق الناس» یکى از وظایف بزرگى است که برعهده مسئولین و مردم گذاشته شده است و عدم رعایت آن توسط مسئولین و مردم، موجب بروز مشکلات عدیده فردى و اجتماعى در جامعه مىشود.
به عنوان مثال یکى از حقوق مردم که بر مسئولین مترتب است اجراى عدالت اجتماعى است. اگر مسئولین در عرصه اقدامات و کارهای خویش عدالت را مدنظر قرار داشته باشند، مىتوان گفت که حقوق مردم را به تمامی رعایت کردهاند و زمینه لطمه به حق الناس را از بین بردهاند، زیرا یکى از اهداف بزرگ انبیاء برقرارى عدالت بوده است چنانکه خداوند متعال در آیه 25 سوره حدید مىفرمایند:
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند...
اگر به عدالت اجتماعى از این دیدگاه بنگریم که عدالت یعنی دادن حق هر کس به او، متوجه خواهیم شد که یکی از سرفصلهاى بزرگ اداى حقوق مردم، بسط و گسترش عدالت اجتماعى است.
از این که بگذریم در بین مردم نیز اگر قاعده و قانون درست حکمفرما نباشد، زمینههاى تضییع حقوق عمومى فراهم مىشود.
وی مىافزاید: رعایت حقوق مردم در محل کار و کسب و در عرصه اجتماع شامل مصادیق مختلفى مىشود مثلا کسانى که حقوق شرعى خویش مانند خمس و زکات را پرداخت نمىکنند به حق خود و دیگران و خصوصاً فقرا و نیازمندان تجاوز مىکنند.
خداوند متعال در آیات 35 و 34 سوره توبه به این حقیقت اشاره مىفرمایند: کسانى که طلا و نقره را ذخیره مىکنند و بخاطر دنیا دوستى آنها را در راه خدا انفاق نمىکنند را به عذاب دردناک بشارت بده، روزى که طلا و نقره هایشان در آتش گداخته شود و با آنها پیشانى، پشت و پهلوهایشان را داغ کنند و فرشتگان عذاب به آنها گویند:
این است نتیجه ذخیرهسازى زر و سیم در دنیا و نپرداختن حقوق فقرا. اکنون عذاب آتش و سیم و زرى را که می اندوختید بچشید.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به مصادیق بزرگ دیگر تضییع حق الناس مىگوید: کمفروشى و گرانفروشى نیز از مصادیق بزرگ و رایج ضایع کردن حقالناس است که در سطح بسیار وسیعى حقوق عامه را مورد دستبرد قرار مىدهد خداوند متعال حتى از این کار تعبیر به فساد فرموده است، در آیه 85 سوره اعراف در این باره آمده است:
کم نفروشید و گرانفروشى نکنید و در سنجش وکیل و وزن با مردم عدل و درستى پیشه سازید و کم فروشى در جنس و وقت و کار و... نکنید و در زمین فساد ایجاد نکنید.
کامرانیان در باره مصادیق دیگر عدم رعایت حق الناس اضافه مىکند در هر جامعهاى، معمولا افراد ضعیف و کودکان و کسانى که قدرت استیفای حقوق خود را ندارند، بیشتر در معرض تضییع حقوق قرار مىگیرند. از این گروهها مىتوان به عنوان مثال به ایتام و فقرا به عنوان دو گروه مهم اشاره کرد. خداوند متعال درباره رعایت حقوق ایتام در آیه 10 سوره نساء مىفرمایند: کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مىخورند در حقیقت فقط آتش مىخورند و بزودى در شعلههاى آتش دوزخ مىسوزند.
همچنین خداوند متعال به پیامبر اسلام و همه مؤمنان و دست اندرکاران امور امر فرمودهاند که از حقوق فقرا پاسدارى کنند و حتى لحظهاى از آنها غافل نشوند زیرا اغنیاء و پول پرستها و هوس بازها و گناهکاران این افراد ضعیف را زودتر استثمار مىکنند و حقوقشان را ضایع مىسازند.
در آیه 28 سوره کهف خطاب به پیامبر آمده است:
همیشه خود را در نهایت بردبارى به محبت کسانى که صبح و شام خدا را مىخوانند و طالب رضاى او هستند وادار کن و یک لحظه از آنها چشم نپوش که به زینتهاى دنیا مایل شوى...
به عقیده این کارشناس: به عدالت سخن گفتن، واسطه ازدواج شدن، شهادت حق دادن، دفاع از جان و مال و ناموس مردم، حمایت از مظلومان، برخورد با ظالمان و برخورد با متقلبان و... از جمله مواردى است که مىتواند موجبات عدم تضییع حق عمومى مردم را فراهم سازد.
امام على(علیه السلام) درباره اهمیت توجه به حقوق مردم در خطبه 167 نهجالبلاغه مىفرمایند: هرکس حقوق بندگان خدا را بجای آورد در حقیقت حدود خداوند را بجا آورده است.
وى اضافه مىکند: رعایت حقوق مردم شامل مصادیق مختلفى مىشود از جمله در محل کار و تحصیل، در خانواده و در جامعه...
این پژوهشگر همچنین ادامه مىدهد مثلا در محیطهاى کارى افراد باید تلاش کنند که حقوق یکدیگر را تضییع نکنند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، از ایجاد سرو صدا و مزاحمت، خندههاى بلند، صحبتهاى بلند نامناسب و آلوده سازى محیط جلوگیرى کنند تا دیگران به راحتى بتوانند به انجام وظیفه خود بپردازند مخصوصاً در محیطهاى جمعى این مسئله حتماً باید رعایت شود.
وى به مسئله استفاده شخصی از وسائل عمومى نیز در این رابطه اشاره مىکند و مىگوید: استفاده از وسایل عمومی ادارات مثل اتومبیل ها، منازل، رایانه ها، اوراق و دفاتر و سایر وسایل موردنیاز ادارات براى استفادههاى شخصى در حقیقت نوعى تجاوز به حقوق دیگران و بیتالمال و عدم رعایت عامه مردم است، یا مثلا در محیطهاى تحصیلى وقت گذرانى درکلاس، گرفتن وقت اساتید به بهانههاى مختلف با بحثهاى شخصى و بیهوده، ایجاد مزاحمت و... از جمله مسایلى است که به حقوق دانش آموزان، طلبهها و دانشجویان لطمههاى جدى وارد مىسازد.
به عقیده این کارشناسان البته بوجود آوردن فضاى بحث و گفت وگو در محیطهاى آموزشى اگر بصورت عمومى، علمى و فراگیر باشد و جنبه آموزشى هم براى دیگران داشته باشد، نه تنها بد نیست بلکه اطلاعات عمومى دیگران را هم بالا مىبرد و براى دیگران بسیار سودمند خواهد بود لیکن مزاحمتهاى شخصى و گرفتن وقت کلاس نه تنها استفادهاى براى عموم ندارد بلکه وقت دیگران هم گرفته مىشود، و به ضرر آنان خواهد بود.
منبع: سایت اندیشه قم
متن کامل خطبه غدیر خم با ترجمه فارسی
بخش اول: حمد و ثنای الهی
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.
پدر در شعر فارسی
ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ،ای بر انگشتر نگین
ای پدر ، ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
ای طنین نام تو بر گوش من
ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار
ای که هستی مثل ابر نو بهار
در صداقت برتر از آیینه ها
در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند و بی قرار
می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار
مهربانی از تو مانده یادگار
ای پدر بوی شقایق می دهی
عاشقی را یاد عاشق می دهی
با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
**************
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوهاهنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . .
……….روز مرد رو به مرد راستینی که مقام زیبای مردانگی رو درک کرده تبریک میگم
. .……….تبریک به کسی که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و… بسیار سخت است … پدرم روزت مبارک . . .
……….شنیدن صـــــــدای قلب کسی که دوستــــــش داری زیبــــــــــاترین موسیقی دنیـــــاست…
……….اگر نباشی پدردلم که هیچ دنیا هم تنگ می شود…
……….کاش بدونی برکت دعای توتکیه گاه آرزوهای منهبی تو هر فصل کتاب عمر منبه خزون زندگی رسیدنه
……….پدر جان باش و با بودنت باعث بودنم باش
……….توی این روز عزیز ، توی این لحظه های قشنگ زیباترین کلمه ای که میشه گفت یک ” دوستت دارم “به همراه یک آسمان عشق و تمنا
……….پدر دستات برام گهواره بودن چشات مثل چراغ خــونه من بجزء تو از همـــه دنیا بریدم کسی رو مثل تو عاشق ندیدم
……….پدر ای وجودم از توقدرت و توان گرفته ا ی که از دم نفسهات هستی من جان گرفته
……….پدر ای که از تو جاری خون زندگی تو رگ هام ای که از نور دو چشمت نور زندگی به چشمام پدرم روزت مبارک
……….ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان ای نام زیبایت همیشه اعتبارم خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم پدرم روزت مبارک
……….خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد … به سلامتی هرچی پدره . . .
……….پیشانی حاجی شهر پینه بسته ، دستان پدرم نیز همینطور ! بزرگتر که شدم تازه فهمیدم پدرم با دستانش نماز می خواند ! به سلامتی همه پدرها . . .
……….بارها میشد که کنارم باشد و دلم با او نباشد اما …پدر هر جا که باشد ، دور و نزدیک ، شک ندارم که دلش هر لحظه با من است …
……….بوسه می زنم بر دست های پدرم که هیچگاه دست هایم را رها نکرد !
……….پدر شاید پشتش پر نباشه ولی پشت و پناه خیلی هاست ! درود بر همه ی پدرها . . .
……….به سلامتی پدری که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن …
……….به سلامتیه پدرم که هربار عصبانیش میکنم میگه این دفعه ، آخرین باریه که می بخشمت !
میدونی”بهشت“ کجاست ؟یه فضـای چند وجب در چند وجب بین بازوهای کسی که بدون هیچ ادعایی به تو می گوید :فــــــــــرزندم
……….به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم …
……….به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ، اما واسه خیلی ها پدری کرد …
……….سفیدی رویم را در ازای سپیدی مویت نمی خواستم پدرم …اما تو …
……….پدر جان قسم به جان عزیزت که هیج گاهیاد شکوه مند تو از دل نمی رودتا دامن کفن نکشم زیر پای خاکنقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
……….پدرم تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !به سلامتی هرچی پدره !
……….پدرم هر وقت میگفت “درست میشود” ، تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت …
……….یکی هست که جونش بره نمیذاره بهت سخت بگذره …اونم اسمش پدره !
……….بیا به آرامش دوران کودکی ، زمانی که بالاترین نقطه ى زمین ، شانه های پدر بود …
حسن عباسی در پاسخ به سوال خبرنگار پایگاه ۵۹۸ در خصوص شکایت دولت یازدهم از ایشان بخاطر افشای مذاکرات حسن روحانی در سال ۱۳۶۵ با فردی اسرائیلی و حکم دادگاه در خصوص این شکایت اظهار داشت که دادگاه حکم تبرئهام را صادر کرد.