جبهه عماریون

مباحث اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی و بصیرتی و معرفتی ...

جبهه عماریون

مباحث اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی و بصیرتی و معرفتی ...

جبهه عماریون
با سلام و عرض ارادت محضر همه دوستان مومن و ولایت مدار
غرض از ایجاد این وبلاگ ترویج و تبلیغ و انتشار مباحث اعتقادی ، اخلاقی و اجتماعی و بصیرتی است .
زندگی در صدف خویش گوهــــــر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگـــــــداختن است
ره مـــــــردان خــــــدا زنــــــــدگی راحت نیست
بلکه خود سازی و کس سازی و ره ساختن است
نویسندگان

دوگانه اندیشان در خصوص ولایت فقیه

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۱ ب.ظ

دوگانه اندیشان در خصوص ولایت فقیه

 

انقلاب اسلامی و حاکمیت دینی در طول 35سال گذشته با فراز و نشیبهایی مواجه بوده است. در این فراز و نشیبها و مقاطع حساس هر کدام از شخصیتها آراء و نظرات گوناگون و ضد و نقیضی را اظهار نموده اند که در بررسی زمانی و تاریخی، نکته های شگفت آوری را نمایان می سازند. آقایان حسینعلی منتظری، یوسف صانعی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، ـ دو رییس جمهور پیشین، ـ و همچنین علی اکبر محتشمی پور، مهدی کروبی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، سیدحسین موسوی تبریزی، محمدجواد حجتی کرمانی و برخی دیگر از مدعیان پیرو خط امام از جمله افرادی هستند که با گذر زمان درباره نوع مشروعیت حکومت و حاکم، دیدگاهی متفاوت با دیدگاه های خود در دهه 60 به دست آورده اند.

دیدگاه نوین این شخصیت ها، که علت تغییر آشکار و فاحش آن برای هیچ کسی معلوم نیست، در طی گذشت سه دهه حاکمیت دینی و سالهای پرفراز و نشیب انقلاب به دست آمده است. این شخصیت ها در سالهای اخیر مواضعی را اعلام نموده اند که با دیدگاه های دو دهه پیش آنان کاملاً در تضاد می باشد. در میان مواضع اعلام شده، می توان به تفاوت ها و تضادهای دیدگاه این شخصیت ها به مشروعیت نظام و ولی فقیه با دیدگاه های نخستین شان در دهه 60 پی برد.

 

در میان تجدید نظرطلبان قاعده «نصب حاکم از جانب خدا» حجج اسلام اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی، دو رییس جمهور پیشین، از جمله افرادی هستند که با گذر زمان درباره نوع مشروعیت حکومت و حاکم، دیدگاهی متفاوت با دیدگاه های خود در دهه 60 به دست آورده اند. دیدگاه نوین این دو شخصیت، که علت تغییر آشکار و فاحش آن برای هیچ کسی معلوم نیست، در طی گذشت سه دهه حاکمیت دینی و گذراندن دو دوره 8 ساله ریاست جمهوری به دست آمده است.

آقای هاشمی رفسنجانی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری دوره نهم مواضعی را اعلام نمود که با دیدگاه های دو دهه پیش او کاملاً در تضاد می باشد. در میان مواضعی که از سوی او اعلام شده، می توان به تفاوتها و تضادهای دیدگاه او به مشروعیت نظام و ولی فقیه، با دیدگاه های نخستین اش در دهه 60 پی برد.

هاشمی رفسنجانی طی 2 سال گذشته چنین گفته است:

 

«ما از همان روز اول، به پدیده قدرت نگاه زمینی و واقع بینانه داشتیم. کسانی که آمدند و نگاه صرفاً متافیزیکی به قدرت را دامن زدند و آن را مرتب مطرح میکنند، قبول نداریم! از همان ابتدا امام خمینی هم همین را می گفت! حرفهای ایشان را ببینید که مشروعیت را به مردم می دهد! ...1 ولی فقیه را خدا تعیین نکرده!!! اسلام غیر از زمان پیامبر (ص) و دوازده امام معصوم(ع)، نوع حکومت را تعیین نکرده است. راه تعیین حکومت، عُرفی است. بعضی افراد می گفتند که ولی فقیه را خدا تعیین کرده و اکنون هم بعضی ها این اعتقاد را دارند... .2 بارها از ایشان [امام] شنیدم که نباید برای ولی فقیه شخصیتی متافیزیکی متصور شد. هر مقامی فقط با رأی این مردم است که مستقر می شود. من تعابیری که مورد غیر از امام معصوم از مقامات را به جانشینی پیامبر یاد میکنند، قبول ندارم...! همه نهادها منبعث از آرای مردم هستند...3 مردم سالاری و سپردن سرنوشت سیاسی انسانها به دست خودشان، نمونه ای از حرکت عظیم خاتمیت در اسلام است.4»

 

درست در 20 سال پیش از ارائه این دیدگاهها و مواضع تجدیدنظر طلبانه، هاشمی رفسنجانی موضعی کاملاً متفاوت را مطرح نموده و به صورتی مدافعانه از آسمانی بودن حکومت دینی گرفته بود.

هاشمی رفسنجانی در سالهای 1359 و 1360 چنین می گوید: «این امتیاز شیعه است، ولایت را یک چیز آسمانی می بینیم. حکومت ولایت، صلاحیت شرعی می خواهد... .5 این انقلاب قابل مقایسه با هیچ یک از انقلابات بشری نیست؛ بلکه آن را باید حلقه ای از حلقه های انقلابهای آسمانی دانست. ولایت فقیه برمی گردد به اینکه سر نخ حکومت از خداست... یک نظریه در دنیای اسلام این است که حکومت بالاصاله مال خداست و خداوند این حکومت را برای افراد معینی داده، آن افراد اسمشان آن موقع برده شده. دوازده نفر بودند و بعد از آن ها هم شرایط خاص لازم دارد و کسی که نیابت میکند از طرف آنها که همان فقها هستند که ما اسمش را میگذاریم ولایت فقیه. یک نظر هم این است که نه! حکومت انتخابی است و مردم هر کس را، هر فاسق و فاجر را می توانند بر خودشان مسلط کنند.6»

 

این تفاوت دیدگاه در مواضع  رئیس دولت  اصلاحات !یعنی سیدمحمد خاتمی نیز آشکارا دیده می شود. سیدمحمد خاتمی 20 سال پیش، در تاریخ 4 اسفند 1363 در جمع مردم چنین گفته است: «حاکم را رأی مردم تعیین نمی کند، حاکم را خدا معین می کند. برخلاف حکومتهای عرفی حالا از هر نوعش باشند... در اسلام رأی مردم، انسانی را حاکم نمیگرداند. حکومت ملاکهای واقعی دارد که خدا بیان کرده... در زمان غیبت ملاک ها حاکمند. خدا و پیغمبر خدا و اولیاء معصوم خدا، ملاک ها را مشخص کرده اند که عبارت است از دانایی، تدبیر و تقوی. در رأس دانایی ها، دانایی به دین خدا است... در نظام اسلامی همین ملاک ها باید بر مردم حاکم باشد. این امور، اموری نیست که به رأی مردم ایجاد بشود.»7

 

20 سال پس از ایراد این سخنان سیدمحمد خاتمی در جمع هواداران سیاسی اش، سخنانی جدید می گفت که با سخنان پیشین او فاصله ای داشت از آسمان تا زمین؛ فاصله ای به اندازه همان نگاه زمینی او به مشروعیت ولیّ و حاکم مسلمین!

 

او چنین گفته بود: «از نظر من دموکراسی فقط تحت شرایطی خاص محقق می شود: اول این که قدرت باید منشأ زمینی داشته باشد که با خواست مردم همراه شود، دوم این که این قدرت باید در برابر ملت مسئول باشد، سوم این که ملت باید قادر باشد در صورتی که بخواهد قدرت را تغییر دهد. اگردر نظر بگیریم که اسلام می تواند خود را با این معیارها تطابق دهد، آنگاه می توانیم اسلامی سازگار با دموکراسی را متصور شویم!!! من شخصاً اسلام را تحت شکل معاصرش این طور درک می کنم.»8

 

از بندبند جملات و کلمات می توان به خوبی تفاوت و فاصله این نوع نگاه را با نگاه حکمای اسلام، و حضرت امام(ره) نسبت به مشروعیت نظام اسلامی دریافت. با توجه به این دیدگاه، می‌توان از میان اسناد و مدارک به جا مانده در مطبوعات و تاریخ انقلاب دیدگاه نخستین این شخصیت را نیز به نظاره نشست. در سالهای آغازین دهه 60 این شخصیت در نوشتارها، سخنرانی ها و مواضع خود مستقیم و آشکار مشروعیت حکومت و حاکم دینی را از آن خدا می دانست.

 

این تغییر دیدگاه ها تنها در این دو رییس جمهور دیده نشد، بلکه بسیاری از روحانیون مدعی پیروی خط امام(ره) با گذشت زمان از دیدگاه آسمانی و الهی حضرت امام، فاصله فراوانی گرفتند.

 

جالبترین این افراد پس از دو رئیس جمهور پیشین، حسینعلی منتظری است، منتظری فردی است که با نگارش کتاب 2 جلدی «ولایت فقیه» به عنوان یکی از حامیان اصلی نظریه ولایت در دهه 50 و 60 شناخته می شد و همواره به منصوب بودن حاکمان فقیه از سوی خدا تأکید می کرد. اما او نیز مانند برخی دیدگاه و حرفهای جدیدتری یافته بود. دیدگاهی که با دیدگاه حضرت امام(ره) و حتی دیدگاه خودش در دهه 60، فاصله فراوانی داشت.

 

حسینعلی منتظری در مصاحبه ای عنوان کرده بود: «نظریه انتصاب فقیه پایه شرعی ندارد»9 این شخصیت تجدید نظرطلب تا آنجا از نظرات پیشین خود درباره ولایت فقیه، وظایف و اختیارات ولیّ حاکم و پایگاه مشروعیت آن بازگشته بود که مخالفترین عناصر ضد انقلاب و نظریه پردازان مقابله با ولایت فقیه از او تمجید می نمودند.

عزت الله سحابی از فعالان نهضت آزادی چنین گفته است: «امروز دیگر حتی منتظری پایه گذار! اندیشه ولایت فقیه هم (از اندیشه خود عدول کرده و در درون حاکمیت هم زمزمه هایی در مورد تعدیل ولایت فقیه به گوش میرسد!»10

 

پس از حسینعلی منتظری یکی دیگر از شخصیتهایی که از نظرات پیشین خود به شدت عدول کرده است، شیخ یوسف صانعی است که با دیدگاه های جدید خود اوج فاصله از نظرات پیشین خود را نشان میدهد.

شیخ یوسف صانعی در کتاب ولایت فقیه که در سالهای دهة 60 انتشار یافته چنین می گوید: «ولایت فقیه سایه ای از ولایت ولی عصر (عج) است و به یک معنی خود ولایت ولی عصر (عج) می باشد. من نمی دانم که چگونه باید تعبیر کرد، امّا این همان ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) در قالب ولایت فقیه جلوه میکند و در قالب ولایت فقیه متبلور و روشن می شود... اساس قانون اساسی ولایت فقیه است... تمام ارزش این قانون اساسی به آن است که ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) یعنی نماینده او، آن را پذیرفته است و چون نماینده ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه) آن را پذیرفته، ما نیز آن را میپذیریم»11

 

این در حالی است که 16 سال بعد شیخ یوسف صانعی با فاصله ای بسیار زیاد از مواضع پیشین خود ولایت فقیه را عنصری کاملاً غیر آسمانی و زمینی برشمرد.

شیخ یوسف صانعی که 16 سال پیش ولایت فقیه را نمی دانست چگونه باید تعبیر نماید و از آن به ولایت ولی عصر و حجت زمان (عجلالله تعالی فرجه) یاد مینمود و حتی اعتبار و ارزش قانون اساسی را به ولایت فقیه مرتبط می ساخت این روزها چنین اظهار می دارد:

«مجلس و شورا در فرض تزاحمش با بقیه افراد و آراء در حکومت، نظر مجلس شورا مقدم است.»12

 

پانوشت‌ها:

 

1-  روزنامه اعتماد، سیاستنامه، 27/8/81، ص 8.

2- روزنامه اعتماد، 12/11/83، ص 1.

3- سالنامه شرق، 1383.

4- روزنامه جوان، 12/6/84، ص 2.

5- پیام شاهدان، 24/12/59.

6- پیام شاهدان، 13/4/60

7- روزنامه کیهان، 7/4/84، ص 4.

8- روزنامه سلام هموطن، 17/1/84، ص 4.

9- پیام هاجر، شهریور 77، ش 236.

10- هفته نامه ایران فردا، 2/11/78، ش 68، ص 24 و 25.

11- کتاب ولایت فقیه، یوسف صانعی، 1366، ص 151و 246 و 247.

12- روزنامه یاس نو، 1/4/82.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۲
حبیب غفاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی